منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

به وبلاگ بسیج دانشکده کشاورزی مغان خوش آمدید
جستجو
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 128
بازدید دیروز : 40
بازدید هفته : 283
بازدید ماه : 280
بازدید کل : 205684
تعداد مطالب : 306
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


تماس با ما
ابر برچسب ها

امام مهدی (عج) در غدیر

در خطبه غدیر (سخنرانی پیامبر  صلی الله علیه و آله و سلم در معرفی امام علی علیه السلام) به حضرت بقیه الله الاعظم، توجه خاصی شده است.

خبر دادن از مهدی موعود برای آن مردمی كه قبول ولایت امیر المؤمنین علیه السلام برایشان سنگین بود، بیانگر آینده نگری اسلام و برنامه بلندمدت دین الهی برای مسلمین است. اگرچه برخی با آنکه آن روز با علی بن ابی طالب علیه السلام بیعت کردند؛ پیمان شکسنتد. ولی حقایق در طول زمان برای نسل‌ها روشن گشت، و از‌ آنجا كه كارها به دست خداوند است، روزی امر اهل بیت علیهم السلام ظاهر خواهد شد. آن روز، جهان به دست جانشینان واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سپرده می‌شود و انتقام آنچه در طول قرنها بر ایشان رفته است، گرفته خواهد شد.

لازم به ذكر است كه اعلام این مطالب در غدیر، یك پیشگویی و اخبار از غیب نیز به شمار می‌آید.

در خطبه غدیر، 25 جمله درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  آمده است كه آنها را تحت 6 عنوان می‌توان خلاصه كرد:

الف: بشارت به آمدن او: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این باره می‌فرماید: «او كسی است كه همه پیشینیان به آمدن او بشارت داده‌اند.»(خطبه غدیر؛ احتجاج طبرسی، ج1، ص66.)

ب: خاتمیت او: یعنی امامت در امامان تعیین شده، اتصال دارد و منقطع نمی­گردد تا زمانی که به دست خاتم و آخرین آنان كه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  است، برسد.

ج: مقام و منزلت او: در این باره دو جهت ذكر شده است:

1. فضائل و مناقب او:

- او «انتخاب شده خداوند» و «هدایت یافته» و «كمك شده» است.

- نور از جانب خداوند در او قرار داده شده و نوری نیست مگر با او، و حقی نیست جز با او.

2. مقام و شأن اجتماعی او:

- او ولی خدا در زمین و حكم كننده خدا در میان خلق است.

- كارها به او سپرده شده و او امین خداوند بر سِرّ و آشكار الهی است.

- او یاری كننده دین خدا است.

- او هر صاحب فضلی را به قدر فضلش و هر صاحب جهلی را به قدر جهلش نشانه می‌دهد.

د: علم او: این مسأله را نیز از دو بعد می­توان در خطبه غدیر به دست آورد:

1. او وارث هر علمی است و علمش به همه چیز احاطه دارد.

2. علم او به دریای عمیق علم الهی اتصال دارد.

هـ: قیام او: در دو مورد از خطبه غدیر، كلمه «القائم المهدی» بكار رفته و بعد از آن به قدرت مطلقه و تمام عیار حضرت بقیه الله الأعظم ـ ارواحنا فداه ـ اشاره شده كه از جانب الهی به او عطا گردیده است و هیچ قدرتی طاقت برابری با او را ندارد.

 

 

 

این موضوع از سه جنبه مطرح شده است:

1. كسی بر او غالب یا علیه او كمك نمی شود و او همه قلعه‌های محكم را فتح می‌كند.

2. او بر همه ادیان و بر همه گروه‌های شرك غالب می‌شود و آنان را هدایت می‌كند و یا (متعصبان را) نابود می­کند.

3. خداوند همه آبادی‌ها و شهرهای جهان را تحت تصرف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در می‌آورد.

و: انتقام او: در قسمتی از خطبه غدیر به این مسأله تصریح شده است که اگر چه حق اهل بیت علیهم السلام و شیعیانشان در طول تاریخ توسط ظالمین پایمال شده است، ولی منتقمی خواهد آمد و گذشته از عذاب اُخروی، در همین جهان دل دوستان را با گرفتن انتقام از دشمنان، مسرور خواهد كرد. این نكته در قالب سه جمله آمده است:

1. او حق خداوند و هر حق را كه به اهل بیت علیهم السلام مرتبط شود، خواهد گرفت.

2. او انتقام هر خون به ناحق ریخته اولیاء خدا را خواهد گرفت.

3. او از تمام ظالمان عالم، انتقام خواهد گرفت.

در بخش ششم خطبه نیز سه موضوع ذكر شده است:

1. نورانیت ونسل نورانی حضرت: آنجا كه می‌فرماید: «نور از طرف خداوند در من، و سپس در علی علیه السلام و نسل او تا مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف  قرار داده شده است».

2. گرفتن حقوق اهل بیت به دست حضرت، آنجا كه می‌فرماید: «مهدی، حق خداوند و هر حقّی را كه برای ماست خواهد گرفت».

3. اختیار مطلق زمین به دست حضرت، آنجا كه می‌فرماید: «هیچ سرزمین آبادی نیست مگر آنكه خداوند تا روز قیامت اهل آن را به خاطر تكذیبشان هلاك می‌كند، و آن را در اختیار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  قرار می‌دهد».

در بخش هشتم خطبه سه موضوع دیگر ذكر شده است:

1. خاتمیت آن حضرت، آنجا كه می‌فرماید: «خاتم امامان مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف ، از ما است».

2. غلبه او بر همه ادیان، آنجا كه می‌فرماید: «اوست غالب بر ادیان، منتقم از ظالمین فاتح قلعه ها، غالب بر مشركین، منتقم خونهای به ناحق ریخته، كمك كننده دین خدا، سرچشمه گرفته از دریایی عمیق، نشانه دهنده به افراد در حد خودشان، وارث علوم محكم كننده آیات الهی».

3. بشارت به او، آنجا كه می‌فرماید: «اوست كه كارها به دست او سپرده شده و گذشتگان به او بشارت داده‌اند، و او ست حجت باقی خداوند، و ولی او در زمین و امانتدار او بر سرّ و آشكار».

بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : مقاله, قائم,

موضوع :
«مقالات» ,  , 

اهميت ياري امام عصر عليه السلام

 نخستين مطلبي كه بايد متوجه آن بود ، اهميت ياري امام عصر عليه السلام است خداوند متعال روزي بخش همه‌ي مخلوقات و غني و بي‌نياز است و به هيچ همراهي و كمكي محتاج نيست ،‌هدفي كه خداوند از خلقت جن و انس بيان داشته و آن را « بندگي » خود معين فرموده در حقيقت هدف او نيست ، بلكه نتيجه‌ي مطلوبي است كه بايد مخلوقات مختار به آن برسند . هدف خلقت ، بندگي و سرافكندگي انسان‌ها بوده است و در حقيقت برنامه و دستورالعملي‌ كه با پيگيري آن ميتوانند به سعادت برسند . با اين اوصاف ، اگر خداوند از كسي ياري خواست در حقيقت براي امتحان خود اوست . به فرموده‌ي اميرالمومنين عليه السلام :

 « ] خدا [ از روي خواري و ضعف از شما ياري نخواسته ... او در حالي از شما ياري طلبيده كه لشكريان آسمان‌ها و زمين از آن اوست و او عزيز و حكيم مي‌باشد ... خواسته است شما را آزمايش كند كه كدام يك عمل نيكوتر داريد .» (1)

 

 

 

 خداوند متعال خود فرموده :

 يا أيها الذين آمنوا كونوا انصارالله ..

 اي ايمان آورندگان ياران خدا باشيد .

 و نيز ياري ولي خود را ياري خود قرار داده است .

 ..كما قال عيسي بن مريم للحواريين من انصاري إلي الله قال الحواريون نحن انصار الله (2)

 همان گونه كه عيساي مريم به حواريون گفت ياران من به سوي خدا كيانند ؟ حواريون گفتند : ما ياران خداييم.

 وقتي حواريون روح خدا از سوي او به ياري طلب شدند ، در واقع پاي در راه ياوري خداوند نهادند . به اين ترتيب است كه حواريون ائمه عليهم السلام كه شيعيان ايشان باشند – با ياري رساندن به اوليا و موالي خويش در واقع انصار خداوند شده‌اند چنان كه ياران اباعبدالله عليه السلام را در زيارت شهداي كربلا « انصار الله » ميخوانيم .

پس اصل نخست اين است كه بدانيم ياري امام عصر عليه السلام ياري خداست . امام نيز دست نيازش جز به سوي خدا دراز نيست و تمامي خلايق ، آنچه دارند به بركت او و از دست اوست . اما ياري او در واقع لطفي است كه او در حق ما مي‌كند همين كه اجازه بدهد ما بلايي را از وجودش دفع كنيم يا باري از دوشش برداريم يا دردش را تخفيف دهيم ، در حقيقت سود و نفعي را نصيب خود ما كرده است .

 امام عليه السلام اگر بخواهد كسي را به درجه‌ي والاي بندگي برساند و بنده‌اي را به سوي هدفي كه براي آن به دنيا آمده رهنمون شود ، به او اذن ياوري خود را مي ‌دهد چرا كه مطيع امام شدن ، در حقيقت پيگيري فرامين الهي است ، و فرامين الهي همگي يك سمت و سو دارند و آن هم بندگي است . پس هر چه انسان‌ها سعي كنند امامشان را بهتر بشناسند و هر قدر در مسير طاعت و معرفت ايشان تلاش بيشتري كنند ،‌به هدف خلقتشان نزديك‌تر شده‌اند كه البته به هر چيزي نيز برسند جز فضل و محبت امام در حق آنها نبوده است .

 

رفع غربت با معرفت

 سه معناي اوليه‌ي غربت « ناشناختگي » ، « ياد مرگي » و « فرو نهادگي » به عدم معرفت انسان‌ها به امامشان باز مي گردد اگر افراد امامشان را نشناسند به ياد كرد او اهميت لازم را نمي‌دهند و قهراً شكر عملي اوصاف امامشان نيز تحقق پيدا نمي‌كند لذا نخستين وظيفه‌اي كه برگرده‌ي انصار آن حضرت قرار مي گيرد ، اين است كه اولاً با عمل خود نشان دهند كه در حد توان ، به شكر مولايشان و اشاعه‌ي ياد او اقدام مي‌كنند ، ثانياً به دنبال تقويت معرفت در وجود خود ، ديگران را نيز به اين راه بكشانند و مزه‌ي شناخت صحيح امام را در كام آنها بگذارند و در واقع به معرفي امامشان بپردازند .

 شيعيان بايد خود را نسبت به ديگران مسؤول بدانند .هر يك از ما در شناخت اماممان داراي رتبه‌اي هستيم . امام شناسي امري گسترده و نسبي است و افراد در معرفت نسبت به امام ، در مراتب مختلفي قراردارند . لذا هر كس در هر پله‌‌اي هست بايد براي ارتقاي معرفتي ديگران تلاش نمايد و آنان را از معرفتي كه دارد بهره ور كند اگر اين معرفت براي افراد حاصل شود ، طبعاً نتيجه ي آن شكر قلبي و محبت وشوق نسبت به آن وجود مبارك است به دنبال مي آيد و شكر قلبي و محبت ، بانفوذ به زبان و ديگر اعضاء و جوارح از كفران اين نعمت بزرگ بازمان خواهد داشت .

اين تكليف ( شناساندن امان زمان عليه السلام ) از جانب خداوند بر عهده‌ي انبياء و در رتبه‌ي نازل‌تر بر گردن ما نهاده شده است و به فضل الهي ثواب فراواني براي آن قرار داده‌اند .

امام حسن عسكري عليه السلام از قول امام سجاد عليه السلام چنين نقل مي‌كنند :

خداي متعال به حضرت موسي عليه السلام وحي كرد كه : اي موسي ! مرا نزد آفريدگانم محبوب ساز و آنها را هم محبوب‌ من كن ! حضرت موسي عليه السلام پرسيد : اي پروردگار من چگونه عمل كنم ؟! فرمود : نعمت‌هاي مرا به ياد آنها بياور تا مرا دوست بدارند . اين كه تو يك بنده‌ي فراري از درگاه من ،يا كسي را كه درگاه مرا گم كرده به من بازگرداني، براي تو بهتر است از اين كه صد سال عبادت كني به طوري كه روزها روزه‌ بگيري و شبها به عبادت بايستي ...

( حضرت موسي عليه السلام ) پرسيد : كسي كه درگاه تو را گم كرده كيست ؟

خداي متعال فرمود : الجاهل بإمام زمانه و الغائب عنه بعد ما عرفه ، الجاهل بشريعه دينه وتعرفه شريعته و ما يعبد به ربه و يتوصل به إلي مرضاته.(3)

كسي كه امام زمانش را نمي شناسد و بعد از اين كه او را شناخت از او غايب است . كسي كه به آيين دين خود آگاه نيست ، شريعتش را و راه بندگي پروردگارش را به او ياد بدهي و از طريق جلب رضايت خدا را به او بشناساني.

 

 

 

امام عصر عليه السلام باب خداست كه اگر كسي جز راه او راهي براي درك معرفت خداوند برگزيند ، به هلاك افتاده است .در واقع « ضالّ » يا گمراه كسي است كه نسبت به امام عصر عليه السلام خويش جاهل است و وظيفه‌ي ديگران اين است كه راه و رسم دين و شريعت را به او بياموزند نو از سرگرداني و بلاتكليفي نجاتش دهند .پس اهل معرفت نسبت به دو دسته - البته به قدر تبحر و آگاهي و معرفت خود - مسووليت دارند . نخست كساني كه امام خود را مي‌شناسند و دوم افرادي كه با وجود اين شناخت به وظيفه‌ي خود جاهل و ناآگاهند .

 

بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : مقاله, قائم,

موضوع :
«مقالات» ,  , 

مذاهب اسلامي تقريبا بر قضيه وجود مصلحي که به امر خدا در آخر الزمان قيام مي کند و از نسل رسول خدا (ص) و فرزند فاطمه (ع) است ، اتفاق نظر دارند . کتابهاي آنان آکنده از احاديثي است که به تواتر براي اثبات اين نکته وارد شده است . بعلاوه بسياري از دانشمندان مسلمان کتابهايي درباره اين موضوع بطور مشروح و مفصل نگاشته اند . البته ما منکر وجود عده ديگري از دانشمندان که با اين عقيده مخالفند ، نيستيم . این عده درباره اين احاديث مي گويند : حديثهايي که داراي غرايب است پذيرفتني نيستند . ولي احاديث و رواياتي که در رابطه با امام مهدي (عج) عجيب و غيب تر از احاديثي که درباره امتهاي گذشته و آنچه در زمان آنان رخ داده نيست . 
در اينجا بايد نکته اي را متذکر شد و بدان پرداخت که مذاهب اسلام درباره آن به اختلاف پرداخته اند . 
آيا امام مهدي فعلا زنده است يا اينکه در آينده به دنيا خواهد آمد؟
پيش از آنکه وارد اين بحث شويم بايد اين نکته را يادآوري کنيم که هيچ کدام از مذاهب اسلام وجود امام مهدي (عج) را انکار نکرده اند . اما تاويل رواياتي که در اين باره وارد شده تنها يک علت داشته است و آن بعيد شمردن زنده بودن آن حضرت از سال 255 هجري تاکنون است . 
درباره زنده بودن امام مهدي (عج) دلايل و شواهد فراواني وجود دارد که ذيلا به پاره اي از آنها اشاره مي شود : 
الف- احاديث پيامبر (ص) در مورد ائمه اثني عشر ، به تواتر نزديک است و دانشمندان مسلمان بر صحت آنها و نيز ثقه بودن راويان آنها اجماع کرده اند . در زير به برخي از اين احاديث اشاره مي کنيم : 
1. از جابر بن سمره نقل است که گفت : شنيدم پيامبر اکرم مي فرمايد : «پس از من دوازده امير باشند ...».
آنگاه کلمه اي گفت که من نشنيدم . پدرم گفت : آن حضرت فرمود: « ... همه آنها از قريش هستند». (صحيح بخاري، جزء چهارم، کتاب الاحکام، ص 175، چاپ مصر سال 1355 هـ) 
2. رسول خدا فرمود : «پس از من دوازده امير باشند ...». 
سپس چيزي فرمود که من نفهميدم . از کسي که پشت سرم بود سوال کردم . گفت : آن حضرت فرمود : « ... همه آنها از قريش هستند». 
ترمذي گويد : اين حديث حسن و صحيح است.(صحيح ترمذي، جزء دوم، باب ما جاء في الخلفاء، ص 45، چاپ دهلي نو سال 1342 هـ)

7.jpg

3. (جابر) گويد : با پدرم نزد پيامبر (ص) رفتيم . شنيدم آن حضرت مي فرمود : «اين امر پايان نيابد مگر اينکه دوازده خليفه در بين آنها (مردم) بيايند ...» جابر بن سمرد گويد : سپس سخني فرمود که بر من معلوم نشد . از پدرم پرسيدم : چه فرمود ؟ گفت : او فرمود : « ... همه از قريش هستند».( صحيح مسلم ، کتاب الماره ، باب الناس تبع لقريش و الخلافه من قريش ، ج 2 ، ص 191) 
4. جابر بن سمرد گويد : شنيدم از رسول خدا که مي فرمود :
«اين دين تا (روي کار آمدن) دوازده خليفه همچنان ارجمند باقي مي ماند . مردم تکبير گفتند و فرياد کشيدند ...». 
آنگاه سخني آهسته بر زبان آورد . از پدرم پرسيدم : پدر ايشان چه فرمود ؟ گفت او فرمود: « ... همه آنها از قريش هستند». (صحيح ابي داوود ، ج 2 ، کتاب المهدي ، ص 207)
5. جابر گويد : از پيامبر (ص) شنيدم که فرمود : «اين امت را دوازده خليفه باشد». (مسند احمد ، وي با اين حديث روايت ديگري را از جابر از 34 طريق نقل کرده است.)
اگر احاديثي را که در نزد فريقين صحيح است و بر اين نکته تصريح کرده اند که خلفا از قريش هستند ، به آن رواياتي که مکارم و فضايل اهل بيت را بيان مي کنند و خاطر نشان مي سازند که آنها مثل ستارگان ، زمينيان را حفظ و هدايت مي کنند بيفزاييم و تمام آنها را به احاديثي اضافه کنيم که بيان مي کنند کار دين و خلافت به آنان منتهي خواهد شد و اگر حتي دو نفر در زمين باقي باشند آنها خواهند بود ، و نيز يافته ای که امام مهدي مي بايست از آنها باشد و مهدي آنها ، آخرين ايشان است و اگر بدين احاديث روايتهايي را که از پيامبر اکرم نقل شده که فرمود است : «آخرين اين دوازده نفر قائم امت و مهدي آن است» اضافه کنيم ، مي توان گفت : امام فعلا وجود دارد چون دوازدهمین امام از ائمه (ع) است . يازدهمين امام حضرت حسن عسکري بوده به اجماع مورخان جز يک پسر از خود بر جاي نگذاشته ، چنانکه اخبار آمده است ، و اين پسر همان مهدي است . بنابر اين او بايد زنده باشد . 
پيش از اين گفتيم بايد حجتي دائم براي مردم باشد تا به مثابه يک حلقه مردم را با پروردگار مرتبط سازد . اگر اين سخن ثابت شود ، حيات امام و وجود فعلي او به عنوان رهبري براي خلق نيز ثابت شود . غيبت آن حضرت مستلزم آن نيست که از او داناتر نباشد . چون او به طبيعت ارتباط غيبي خويش با خداوند توانا و دانا مي تواند ، غيرمستقيم آنچه را که مصلحت مي بيند محقق سازد . چنانچه خداوند قادر باشد تواناييهاي شگرفي فرشتگان مقرب خود عطا کند و آنها را از شايستگيهاي بزرگ بهره مند سازد ، بر اين نيز توانا خواهد بود که به پيامبر جانشين او همچون امام مهدي (عج) همين تواناييها و شايستگيها را عنايت فرمايد . 
اگر سنت جاري خداوند در ميان بندگان اين گونه باشد که براي هر کار سببي قرار دهد و کارها را با اسباب آنها به جريان اندازد چه مانعي است از پذيرش تئوري سبب قرار دادن يک از بندگان صالح و مطيع خدا ولو به صورت غيبتي براي برخي از امور ؟ چنان که ما درباره امام حجت (ع) همين عقيده را داريم . 
از اينجا مي توان دريافت که ايمان به امام غايب ، بخشي اساسي از ايمان به غيبت به عنوان يک کل است و کسي نمي تواند ايمان خود را بخش بخش کند . يعني تسليم غيبت شود . اما تاييد امام حجت به غيبت را انکار کند ، يا به پشتيباني و تاييد فرشتگان از رسول خدا ايمان بياورد امام به ممکن بودن تاييد و پشتيباني امام غايب از ميان صالحان کفر بورزد .

مهدي (عج)، حجت شاهد

امام زمان (ع) با اجازه خداوند شاهد بر مردم است . شناخت مومنان از اين حقيقت موجب مي شود که آنها در نيکي ها از يکديگر سقبت گيرند و به سرور خويش اقتدا کنند و حيات خويش را نسخه اي از حيات سرور و ولي امر خود قرار دهند . 
از آنجا که امام حجت (ع) پيشواي زنده است و رهبري حقيقي از آن اوست ، بنابراين کسي جانشين اوست که بدو نزديکتر باشد و بهتر به هدايت او اقتدا کند . از اين رو آن حضرت به منزله ميزان در انتخاب رهبري است و حتي مي تواند خط الهي را که صالحان بدان گرايش دارند از خطوط پراکنده اي که راست و استوار نيستند ، جدا سازد . 

بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : مقاله, قائم,

موضوع :
«مقالات» ,  , 

شمايل و صفات امام زمان (عج) از نگاه معصومین:

اوصاف آن حضرت با دقت تمام از زبان پيامبر (ص) و ائمه (ع) بيان شده است . شايد فلسفه اين امر بدان جهت بوده که با ذکر اين اوصاف جلوي هر کسي را که قصد داشته ادعاي مهدويت بکند ، بگيرند . چرا که مساله ظهور امام مهدي در آخرالزمان يکي از ضرورتهاي ديني هم شده بود . و از آنجا که فراهم آمدن تمام اين صفات و ويژگيها ، که در روايات اسلامي ذکر آنها رفته ، در شخص مدعي مهدويت امکان ناپذير است بنابراين باعث مي شود تا دروغ او پيش مردم فاش شود . 
درباره اوصاف آن حضرت چنين آمده است : 
1- رسول خدا (ص) اوصاف حضرت مهدي را چنين مي فرمايد : «مهدي از من است ، او بلند پيشاني است و داراي بيني باريکي است که ميانش اندک برآمدگي دارد . مهدي از فرزندان من است . چهره اش چون ماه تابان است . چشمان گردي دارد . رنگش ، رنگ عربي و بدنش ، بدن اسرائيلي است . صورتش مثل دينار (گرد و سرخ) است . دندانهايش چون اره (تيز و بران) و شمشيرش چون سوزش آتش است». 
2- امام علي (ع) نيز در توصيف حضرت قائم چنين مي فرمايد :
«مهدي ديدگاني مشکي دارد و موهايي پر پشت . او داراي چهره سرخ و پيشاني نوراني است . صاحب خال و علامت است . عالمي است غيور که اخبار گذشتگان را داراست . ساحت و درگاهش از همه شما گشاده تر و دانش او را تمام شما افزون تر و بيش تر از همه شما به جاي آرنده صله رحم است . به مرغ (که در آسمان پرواز مي کند) اشاره مي کند و در دستش فرو مي افتد ، و شاخي (خشک) در زمين مي کارد ، سبز مي شود و برگ مي آورد».


3- امام حسين (ع) درباره اوصاف آن حضرت نيز چنين مي فرمايد : 
«مهدي را از روي سکينت و وقاري که دارد و همچنين دانش او به حلال و حرام و نيازمندي مردم به او و بي نيازي او از مردم مي شناسيد». 
4- امام باقر (ع) اوصاف امام مهدي را چنين بيان کرده است : 
«سياهي چشمانش تابنده و پنجه هايش قوي و زورمند است و زانوانش بزرگ و شکمش فربه است . پشت او دو خال است ، خالي به رنگ پوستش و خالي همانند خال پيامبر ، ابروانش به هم پيوسته است ، ديدگانش از کثرت شب بيداري و عبادت آشکار است ، سياهي چشمانش تابنده است . در صورتش اثري (خالي) است ، سينه اش فراخ است ، شانه هايش را (به دو طرف بدنش) رها مي کند و سر استخوانهاي کتفش بزرگ و درشت است». 
5- امام صادق (ع) نيز درباره اوصاف آن حضرت فرموده است : 
«مهدي خوش سيما ، گندمگون است که به سرخي مي زند ، ابرو کمان و نوراني است و سياهي چشمانش بغايت سياه است ، چشمان فراخ دارد ، بالاي بيني اش برآمده است ، بيني عقابي دارد و پيشاني بلند ، او خاشع است و نازک مثل شيشه ، هيبتش مردم را مي ترساند ، به مردم و دلها نزديک است ، شيرين گفتار و خوش سيماست ، ساقهايش باريک است و بدني نيرومند دارد ، چون بر کوه بانگ زند صخره ها از هم بپاشند و فرو ريزند ، دست بر بنده اي نمي نهد جز آنکه دلش همچون پاره هاي آهن (سخت و نيرومند) مي گردد . نه بسيار بلند بالاست و نه بسيار کوتاه بلکه ميانه قامت است ، سر گرد دارد و سينه ای فراخ ، بلند پيشاني است و ابروهايش پيوسته است ، بر گونه راستش خالي است گويا دانه مشک است که بر قطعه عنبر ساييده باشند». 
6- امام رضا (ع) نيز اوصاف امام را چنين بيان کرده است : 
«او شبيه من و شبيه موسي بن عمران است . هاله هايي از نور او را احاطه کرده که به پرتو قدس درخشيدن گيرد . داراي اعتدال اخلاق است و رنگي شاداب دارد . در هيبت بدني به رسول خدا (ص) شبيه است . نشانه اش آن است که (از نظر سن) سالخورده است اما سيماي جوان دارد تا آنجا که بيننده او را چهل ساله يا کمتر مي انگارد . ديگر از علايم او آن است که تا گاه مرگ و با وجود گذشت روزها و شبها ، اصلا پير نمي شود»

بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : مقاله, قائم,

موضوع :
«مقالات» ,  , 

حجاب و عفت:

مرحوم آيت الله سيد محمدباقر مجتهد سيستاني (ره) پدر آيت الله سيد علي سيستاني تصميم مي گيرد براي تشرّف به محضر امام زمان (عج) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زيارت عاشورا بخواند. در يکي از جمعه هاي آخر، نوري را از خانه اي نزديک به مسجد مشاهده مي کند. به سوي خانه مي رود مي بيند حضرت ولي عصر امام زمان (ع) در يکي از اتاق هاي آن خانه تشريف دارند و در ميان اتاق جنازه اي قرار دارد که پارچه اي سفيد روي آن کشيده شده است. ايشان مي گويد هنگامي که وارد شدن اشک مي ريختم سلام کردم، حضرت به من فرمود: «چرا اينگونه به دنبال من مي گردي و اين رنج ها را متحمّل مي شوي؟! مثل اين باشيد- اشاره به آن جنازه کردند- تا من بدنبال شما بيايم!»

بعد فرمودند: «اين بانويي است که در دوره کشف حجاب- در زمان رضا خان پهلوي- هفت سال از خانه بيرون نيامد تا چشم نامحرم به او نيفتد.» (1)

 

رعايت حلال و حرام در زندگي

يکي ديگر از نگراني هاي امام زمان (ع) بي توجهي مردم به حلال و حرام است. يکي از دانشمندان مدت ها در آرزوي زيارت حضرت مهدي (عج) بود، براي رسيدن به اين هدف زحمت هاي فراوان کشيد از جمله علم جفر آموخته و چلّه نشيني کرده و چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفته بود. اما هر چه مي کوشيد راه به جايي نمي برد تا به او گفتند: ديدار امام زمان (ع) براي تو ممکن نيست مگر در فلان شهر. او حدود 37 روز در آن شهر مي ماند تا در بازار آهنگرها کنار دکان پيرمردي قفل ساز هنگامي به محضر امام زمان (ع) شرفياب مي شود که آن حضرت در کنار پيرمرد قفل ساز نشسته و با او گرم گرفته بودند و سخن مي گفتند. در همين حال مي بيند پيرزني ناتوان و قد خميده ،عصا زنان آمده و با دست لرزان قفلي را نشان داد و گفت: «براي رضاي خدا اين قفل را به مبلغ سه شاهي از من بخريد. من سه شاهي پول نياز دارم.» پيرمرد با کمال سادگي گفت: «اين قفل دو عباسي و هشت شاهي ارزش دارد، من آن را به هفت شاهي مي خرم زيرا در معامله دو عباسي بيش از يک شاهي منفعت بردن بي انصافي است.» پيرزن با ناباوري گفت: «من التماس کرده ام اما هيچ کس راضي نشد اين قفل را به سه شاهي از من خريداري کند.» سرانجام پيرمرد هفت شاهي پول به آن زن داد و قفل را خريد هنگامي که پيرزن رفت امام عصر (ع) به من فرمود: «آقاي عزيز! ديدي؟ اينطور باشيد تا ما به سراغ شما بياييم. چلّه نشيني لازم نيست، علم جفر سودي ندارد، علم سالم داشته باشيد و مسلمان باشيد. در تمام اين شهر من اين پيرمرد را انتخاب کرده ام چون دين دارد و خدا را مي شناسد، هفته اي بر او نمي گذرد مگر اينکه من به سراغ او مي آيم و از او دلجويي و احوال پرسي مي کنم.»(2)

 

بي توجهي شيعيان به امام زمان (ع)

مرحوم حاج محمدعلي فشندي تهراني مي گويد که در مسجد جمکران سيدي نوراني را ديدم با خود گفتم اين سيد در اين هواي گرم تابستاني از راه رسيده و تشنه است ظرف آبي به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: «آقا! شما از خدا بخواهيد تا فرج امام زمان (ع) نزديک گردد.» فرمودند: «شيعيان ما به اندازه آب خوردني ما را نمي خواهند، اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما مي رسد.»(3)

 

اعمال ناپسند و بي توجهي به عرضه اعمال

در تشرّف مرحوم شيخ محمدطاهر نجفي، خادم مسجد کوفه، مي فرمايند: «آيا ما شما را هر روز رعايت نمي کنيم؟ آيا اعمال شما بر ما عرضه نمي شود؟ چرا شيعيان براي فرج ما دعا نمي کنند؟»(4)

آقاميرزا محمدباقر اصفهاني مي گويد که شبي در خواب گويا مولايم حضرت امام حسن مجتبي (ع) را ديدم که به من فرمودند: «روي منبرها به مردم بگوييد که توبه کنيد و براي فرج حضرت حجت (ع) دعا نمائيد و بدانيد اين دعا مثل نماز ميت واجب کفايي نيست بلکه مانند نمازهاي يوميه بر تمام مکلفين واجب است.»(5)

در تشرّف آقا شيخ حسيم سامرايي در سرداب مقدس فرمودند: «به شيعيان و دوستان ما بگوييد که خدا را قسم بدهند به حق عمه ام حضرت زينب (ع) که فرج را نزديک گرداند.»(6)

در تشرّف مرحوم آيت الله حاج سيد محمد- فرزند آيت الله سيد جمال الدين گلپايگاني (ره)- امام زمان (ع) فرمودند: «از علايم ظهور فقط علامات حتمي مانده است و چه بسا آنها نيز در مدتي کوتاه به وقوع بپيوندد. شما براي فرج من دعا کنيد.»(7)

در تشرّف ديگري که يکي از علماء به محضر امام زمان (ع) پيدا کرده بود آن حضرت فرمودند: «به آنان بگو که براي فرج من دعا کنيد تا خدا مرا از زندان غيبت نجات دهد.»(8)

 

همکاري شيعيان با ظالمان و ستمگران

شيخ عبدالحسين حويزاوي مي گويد مردي به نام ميرزا احمد رئيس شهرداري نجف اشرف بود، او مرد متدين و خوبي بود که به اجبار او را شهردار کرده بودند. شبي در عالم رؤيا به محضر امام زمان (ع) مشرّف شدن و ديدم که رئيس شهرداري نجف نزد ايشان حاضر است حضرت با تندي به او فرمودند: «چرا داخل شغل حکومتي شدي و اسم خود را در زمره آنها محسوب داشتي؟» بعد مطلبي فرمودند که آن مرد متوجه نشد من خواستم گفته حضرت را به او بفهمانم. گفتم حضرت بقيه الله (ع) مي فرمايند: وَ لا ترکَنُوا اِلي الّذين طَلَمُوا فَتَمّسکُمُ النّار؛ يعني، به سوي ستمگران ميل نکنيد به آنان تکيه ننماييد که موجب مي شود آتش شما را فرا گيرد.» وقتي اين جمله را گفتم، حضرت رو به من کرد و فرمود: «پس تو چرا مدح مي کني؟» عرض کردم: «تقيه مي کنم.» حضرت دست مبارک را به دهان گذاشتند و به عنوان انکار سخن من با تبسم فرمودند: «تقيه! تقيه! تقيه!- يعني تو از روي خوف و تقيه مدح نمي کني- هفت روز بيشتر از عمر تو باقي نيست فردا برو و مُهر حکومتي را رد کن.»(9)

 

تحصيل معارف از طريق غير مشروع

امام زمان (ع) مي فرمايد: «طَلَبُ المَعارِف مِن غَيرِ طَريقَتِنا اَهلَ البَيتِ مُساوِقُ لِلاِنکارِنا؛ يعني، بدست آوردن معارف جز از طريق ما خاندان پيغمبر (ص) مساوي با انکار ماست.»(10)

 

گناه شيعيان

امام زمان (ع) مي فرمايند: «نادان ها و کم خردان شيعه و کساني که به اندازه پر و بال پشه دين ندارند- با رفتار و گفتار ناشايست خود- ما را آزار مي دهند.»(11) امام زمان (ع) مي فرمايند: «به خدا پناه مي برم از کوري بعد از بينايي و از گمراهي بعد از هدايت.»(12)

 

پرهيز از تصرف اموال معصوم (ع)

از توقيع شريفي که به وسيله ي نايب دوّم ابوجعفر محمد بن عثمان از امام عصر (ع) رسيده است، آن حضرت در مورد خمس که بايد به فقيه جامع الشرايط پرداخت شود، مي فرمايد: «کسي که آنچه را از اموال ما در دست او است حلال مي داند و بدون اجازه ما در آنها تصرف مي کند، همانند تصرفي که در مال خود مي کند، ملعون است و در روز قيامت از دشمنان ما محسوب مي گردد.»(13)

امام زمان (ع) در توقيع شريفي مي فرمايند: «هر کس در اموال مربوط به ما تصرف کند و بخورد، بدرستي که آتش را در شکم خود وارد کرده است و به زودي در آتش افروخته وارد خواهد شد.»(14)

ايشان مي فرمايد: «وقتي براي هيچ کس جايز نباشد که در مال ديگران بدون اجازه آنان تصرف کند چگونه اين کار در مال ما جايز مي شود؟»(15)

در توقيع ديگر مي فرمايد: «لعنت خداوند و ملائکه و تمامي مردم بر کسي که يک درهم از مال ما را حلال بداند و در آن تصرف کند.»(16)

بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : مقاله, قائم,

موضوع :
«مقالات» ,  , 


صفحه قبل 1 ... 26 27 28 29 30 ... 31 صفحه بعد