در قوم بنی اسرائیل ، مردی زندگی میکرد که شبی شخصی به خوابش آمد و به او گفت:نیمی از عمرت را در وسعت و راحتی خواهی بود و نیمی از عمرت را سختی.اینک هر کدام را خواهی انتخاب کن .آن مرد گفت :مرا شریکی است ،پس چون صبح شد به همسرش گفت : امروز مردی به خواب من آمد و به من خبر داد که نصف عمرم در آسایش است ،و گفت هر یک از دو نصف را را که می خواهی انتخاب کن ؛همسرش گفت :نصف اول را اختیار کن ،گفت :به خاطر تو همین کاررا می کنم . در این هنگام دنیا به او روی آورد ،دائما به او نعمت می رسید .همسرش به او گفت :فلان همسایه ات محتاج است به او برس ،و می گفت :قوم و خویش تو فلانی است نیازش را بر آور.

و به همین حالت بودند و هر چه به آنها عطا می شد می بخشیدندو صدقه می دادندو شکر می کردند .چون شبی از شبی از شبها رسید،آن مرد به خوابش آمد و گفت :ای مرد !نصف عمر تو گذشت ،نظرت چیست ؟گفت : من شریکی دارم ، چن صبح شد به همسرش گفت : آن مرد به خوابم آمد و به من اعلام کرد که نصف عمر من گذشت . همسرش به او گفت :خداوند به ما نعمت داد و ما شکرش را کردیم و خداوند سزاوارتر به وفاست .آن مرد گفت : اکنون در تمامی عمر در نعمت و رفاه خواهی بود .

و اوخداست که می فرماید : وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ ؛و آن گاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعاً سپاسگزارى كنید، [نعمت‏] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نمایید، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.» 
منبع:مشکاةالنوار فی غرر الاخبار ،ص



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




برچسب ها : داستان,

موضوع :
«مقالات» ,  ,